شعر مدح حضرت هادی

معدن رحمت

اگر رزقِ من سامرایی نِمی شد
نصیبم مقامِ گدایی نِمی شد

اگر قابلیَّت نمی داشت قلبم
ز چشم کریمت عطایی نمی شد

نیمه ذی الحجه

حرمت شوکت محض است ولی زیبا هم
متوسل به شکوه حرمت طوبا هم

غرق در جامعه و مست غدیریه شدیم
من و صحن حرم و کوه و خُم و دریا هم

امام سامرا

تا ده شمردیم و خدا آورد نور دیگری
مستیم هر بار از خمی، این بار جور دیگری

این نور هربار آمده یک سال برْکت کِشته‌ایم
این روزها از کوی ما دارد عبور دیگری

دکمه بازگشت به بالا