شعر مدح و مرثیه حضرت قاسم ع

عسلت ریخته

دستت افتاده لب افتاده و سر افتاده
عمویت دیده تو را و ز کمر افتاده

همه با چکمه جنگی ز تنت رد شده اند
بس که امروز تنت بین گذر افتاده

حسن تکبیر گفت

گر مهیا میشوند امروز حیدر زاده ها
دم به دم جان میدهند از ترس خیبر زاده ها
ابتران ماتند از رزم پیمبر زاده ها
عالمی دارند عمو ها با برادر زاده ها

دکمه بازگشت به بالا