شعر مذهبی

حسین جان

باز این چه شوری بود عالم را خبر کرد
دنبال خود حور و ملک را در به در کرد
تا خوب گردد زخمهایت چاره‌ای نیست
باید برایت اشک‌ها را بیشتر کرد

ارباب حسین(ع)

عمری است رعیتش همگی بهره برده اند
از خیر و رحمتش همگی بهره برده اند

“آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند”
از خاک تربتش همگی بهره برده اند

جانم حسین(ع)

ما را نوشته اند ، مسلمانِ کربلا
تحتِ لوای قاریِ قرآنِ کربلا

مدیونِ حیدریم و غلامِ حسینِ او
آبِ نجف رسانده به ما نانِ کربلا

حسین جان

کوه، سنگی است به زیر قدم ثارالله

بحر موجی است ز امواج یم ثارالله

می‌شود بیمه ی عباس هر آنکس یکبار

بشود سایه نشین علم ثارالله

اباعبدالله(ع)

راه تو راه نجات است اباعبدالله
روضه ات شرط حیات است اباعبدالله
سینه زن سینه کبود است به یاد بدنت
سینه اش نذر ذکات است اباعبدالله

عزیزم حسین(ع)

بسیار گریه کرد برای تو مادرم
حالا میان روضه از او نام می برم

خیلی به روضه های شما بود معتقد
تاکید داشت هم به منو هم برادرم

عزیزم حسین(ع)

قسم بر دل همین که مست دلداریم ما را بس
همین که تشنه‌ی یک جرعه دیداریم ما را بس

قسم بر ماه روی تو قسم بر عطر و بوی تو
همین که ما به موی تو گرفتاریم ما را بس

آه

پریشان‌ترین شیر کرار زینب
کبودِ کش و قوس پیکار زینب

کشیده ازین و از آن خورده بسیار..
بمیرم ندارد علمدار زینب

آقای من

تا قنوتَت رو به سوی یار بالا م یرود
بر دو دستت آسمان انگار بالا م یرود
پرچمت را از زمانی که در خانه زدم
برکت و نور از در و دیوار بالا میرود

بوی جنان

بوی جنان که هست نسیم عدن که هست
از پیش تو کجا بروم من وطن که هست؟!

گرچه فرات قسمت لبهای تو نشد
غصه نخور عزیز دلم چشم من که هست!

آقای من

ای کاش یک ثانیه با ما همنشین باشی
سخت است عمری این چنین تنهاترین باشی

خاک “دلم” تسخیرِ بیگانه نخواهد شد
ای دوست!وقتی صاحب این سرزمین باشی

عشق تو

آتشفشان کوه های محکمت گرم
با عشق تو بازار عفو و مرحمت گرم

من نه پیمبر قول داده که بماند
تا به ابد در سینه های ما غمت گرم

دکمه بازگشت به بالا