ستاره نبودم ولی ماه را دوست دارم
منم اشک دنباله داری که دنبال یارم
منم التماس دعای گرفتار بی کس
من اشکم ، من آهم ، و من گریه ی زار و زارم
ستاره نبودم ولی ماه را دوست دارم
منم اشک دنباله داری که دنبال یارم
منم التماس دعای گرفتار بی کس
من اشکم ، من آهم ، و من گریه ی زار و زارم
دلم گرفته ز درد فراقِ کربوبلا
ز اشکِ دیده شده چشم منتظر، دریا
به یادِ تربتِ پاکت به خون نشسته دلم
چو لالهزارِ خزاندیده ام منِ شیدا
شبِ زیارتِ تو سینه ام شده سنگین
نفس نمی کشد انگار نوکرت آقا
ز حسرت و غم شب های جمعه آشوبم
نشستهام به تمنای صحن تو تنها
اگر اجازه دهی کربلا بمیرم من
همینکه زل زده باشم به گنبد سقا
نسیمِ روضه مرا می برد به سمت حرم
که بر مشام من آورده بوی سیب ات را
به گوشِ جان رسد از نینوا صدایِ عطش
میان ناله ی جانسوز مادرت زهرا
سلام بر لب عطشان تو حسین غریب
سلام بر تو و بر اشک زینب کبری
هنوز هم ز غمت شعله می کشد قلبم
چه کرده ای تو به جانم شهید عاشورا
جابر عابدی
خُلقِ ما را به باده خو بدهید
از سرِ صبح ذکرِ – هو – بدهید
دستِ تقدیر ، قدرِ یک خوشه
مِیِ انگور بر گلو بدهید
جهان را غیر عشقت یک سرِ سوزن نمی خواهم
دو دنیا را نه با تردید؛ که قطعا نمی خواهم
بدونِ تو همان بهتر که ظلمت باشد و وحشت
که بی تو قبرِ خود را لحظه ای روشن نمی خواهم
هر چه هستم حتم دارم ، دوستم دارد حسین
نیست غم در روزگارم ، دوستم دارد حسین
اوست یارم ، قبل دنیا آمدن تا بعد مرگ
در خزان و در بهارم دوستم دارد حسین
تنها نه اینکه پیر و جوان گریه میکند
در ماتمش زمین و زمان گریه میکند
از شرق تا به غرب، محیط حسینیه
دارد جهان کران به کران گریه میکند
اگر که ذکر لبم غیر ربنا نشود
به جز وصال تو مقصود آتنا نشود
چقدر هی شب جمعه بیاید و برود
و روزی من بیچاره کربلا نشود؟
کاری به دشت لاله و گلشن ندارم
آواره ام, جز روضه ات مأمن ندارم
من دوستت دارم, بخوان از اشک هایم
از روسیاهی جرأت گفتن ندارم