غم اگر از توست مردن پای این غم راحت است
سوختن با روضه و با اشک و ماتم راحت است
بعد سیصد سال اگر نام حسین آمد وسط
سوی جنت رفتن حوا و آدم راحت است
غم اگر از توست مردن پای این غم راحت است
سوختن با روضه و با اشک و ماتم راحت است
بعد سیصد سال اگر نام حسین آمد وسط
سوی جنت رفتن حوا و آدم راحت است
شادم از این که باز مرا غم نجات داد
دل را زلال گریه و ماتم نجات داد
یکسال معصیت کمرم را هلال کرد
آخر مرا هلال محرم نجات داد
ای “با وفا رفیق !” , منم “بی وفا رفیق”
اصلا غریبه نیستم ای “آشنا رفیق !!”
یا “اَیُّهَالرَّفیق” , منم “لا رَفیقَ لَه”
یک لحظه هم بکن به دلم اعتنا … رفیق !!
باید به محله رنگ ماتم بزنم
بر سر در خانه چوب پرچم بزنم
ایام غم و سیاه پوشان شماست
بگذار سیاهیه محرم بزنم
رونق هر صبح و هر شام محرم شد حسین
بازدم شد یاابوفاضل ولی دم شد حسین
نام او با هر دل آشفته بازی میکند
بهترین نقش و نگار روی پرچم شد حسین
حمدلله صاحب قلبی پریشانم حسین
باز هم بر سفرۀ عشق تو مهمانم حسین
همنوا با خواهرت, تسکین قلب مادرت
هر تپش قلبم نوا دارد حسین جانم حسین
شیعه را عمری ست دلخوش می کند, غم را ببین!
یازده ماهند حیرانش, محرم را ببین
بارها شمس و قمر را دیده ای اما جدا
داخل یک قاب حالا هر دو با هم را ببین
کسی که از تو و از داغ تو خبر دارد
همیشه در غم تو دیدگان تر دارد
دلی که سوخت برایت خدا بهایش داد
خدا به سوختگان غمت نظر دارد
شادم از این که باز مرا غم نجات داد
دل را زلال گریه و ماتم نجات داد
یکسال معصیت کمرم را هلال کرد
آخر مرا هلال محرم نجات داد
تا حسین بن علی بین دل ما جا گرفت
کار عقل و عشق در این عاشقی بالا گرفت
غرق نفسم بودم و بسیار دست و پا زدم
داشتم از دست میرفتم که دستم را گرفت
عشق یعنی روضه های بی تَکَلّف بی ریا
کوله بار مشکلات و بیرق مشکل گشا
عشق یعنی قوریِ دَم کرده با ذکر “حسین”
چاییِ خوش رنگ , زیر مشکیِ بزم عزا
تا مرا در گناه دید حسین
زودتر از همه دوید حسین
باید از او فقط شنید خدا
باید از ما فقط شنید حسین