اول علیست قبلِ ازل، ابتدا علیست
پایان علیست آخرِ بی انتها علیست
مرکز علیست نقطه ی پرگار را علیست
محور علیست گردش این چرخ با علیست
شعر ولادت حضرت امیرالمومنین علی
چنان ز کعبه آمده برون کسی خدایگون
که گوییا ز خانهی خودش نهاده پا برون
هنوز بعد سالها، نمانده جای چند و چون
عزیزکرده مثل او کسی ندیده تا کنون
عزیزکردهی خدا فقط علیاست تا ابد
به کوری تمام منکران بگو: “علی مدد”
در تلاطم تمام ذراتند
مست کردند آسمان ها هم
میروند آفرینش و خلقت
همگی دستبوس او باهم
وقتی حلول میکنه ماه رجب
خدا به عاشقا نظر میکنه
نوای یا علی که میره بالا
گلوی آسمونو تر میکنه
این حوالی که چشمِ گریان نیست
خبری از بهار و باران نیست
حال چشمم که از تو پنهان نیست
خشک خشک است و جز بیابان نیست
نازل شدند کل ملائک ز امر تو
حق ساخته است خانه ی خود را ز بهر تو
کعبه تویی و کعبه گرفته است عطر تو
کعبه چو آمدی و عیان گشت قدر تو
ما بی ولای مرتضی مرداب هستیم
تاریکی محض و پی مهتاب هستیم
وقتی علی روزی رسان سفره ها شد
بی خود پی دنیا و نان و آب هستیم
نشستم بر سر راهش رِسد از یار اخباری
شدم مهمان کویش تا،کند مهمان به دیداری
دهد،حافظ به یار خود سمرقند و بخارا، را
دهم جان را برای او،اگر یارم کند یاری
نشسته ام به دعا گر علی قبول کند
مرا غبار کف شارع الرسول کند
تمام روز به او فکر میکنم ای شیخ
که هر خیال به جز این مرا ملول کند
هر کس به چشم ذوالفقارت یک نگاه انداخت
خود را به دست خویش در روز سیاه انداخت
هر کس پس از تیغ تو به اخمت نظر افکند
از چاله ای در آمد و خود را به چاه انداخت
عالم همه رفتنی و مانا مولاست
در مذهب شیعه پیر دانا مولاست
الفاظ مقطعه که در قرآن هست
حرف در گوشی خدا با مولاست
زبان مبهوت و قاصر از بیان نام و عنوانش
خرد در باء بسم الله شد طفل دبستانش
چنان در حیرتم از خیل القابش ! نمی دانم !؟
بخوانم شیر یزدان یا بخوانم شاه مردانش