شعر ولادت حضرت زینب

به احترام زینب

از عشق بخوان به نام زینب
فطرس بگو از مقام زینب
برداشت کلاه از سر خویش
تاریخ به احترام زینب

عشق

سحر است و دمیده دولت عشق
نوبتی باشد است نوبت عشق
کوه می لرزد از اُبُهَت عشق
می نویسم به نام “حضرت عشق”

عشق حسین

حسین بود و تو بودی، تو خواهری كردی
حسین فاطمه را گرم، یاوری كردی

غریب تا كه نمانَد حسین بی عباس
به جای خواهری آن‌جا، برادری كردی

سایه ی حق

دوباره سایه ی حق روی مردم افتاده

تو آمدی و زبان از تکلّم افتاده

بعید نیست که آدم به شوق پابوست

به دام وسوسه انگیز گندم افتاده

حضرت عشق

راهِ دل جُز به بی کران نخورَد
جز به کویِ”حسین جان” نخورَد

سر فرازی نصیبِ سر نشود
تا که بر خاکِ آستان نخورد

ثاني زهرا

طلب در محضرت اينگونه مطلب ميشودقطعأ
فرشته بال مي ريزد مقرب ميشودقطعأ

تجلي خدا،ثاني زهرا،نفس پيغمبر
كسي كه اينچنين شد زينت اب ميشودقطعأ

قافله سالار

به پیشگاه تو هر کس رسید، زانو زد
اسیر بودی و نزدت یزید(لع) زانو زد

امین وحی در آغاز «سوره‌ی مریم»
همینکه مدح تو را می‌شنید زانو زد

سرور عشق

تا خودِ صبح از سرور عشق ، بیداریم ما
ما لبِ پیمانه‌ایم از باده سرشاریم ما
هُرم خورشید آمد و میخانه را تبخیر کرد
پس شبیه ابر ، در پیمانه می‌باریم ما

حضرت بانو

شروع میشود این شعر تازه با زینب
مگر که گوشه چشمی کند به ما زینب
هزار فاطمه گفتم هزار تا زینب
سلام حضرت بانو سلام یا زینب

یا زینب

ای قبله گاه حور و ملک گاهواره ات
می‌جنبد آسمان و زمین با اشاره ات

ای درّ آبدار یدالله، تا ابد
برپاست در دیار نجف یادواره ات

ذات حق

سر در عرش ریسه بندان شد
نوری از ذات حق نمایان شد
لب آل رسول خندان شد

وقت شادی اهل ایمان شد

جلوه سرمد

اسدالله دیگر است این زن
به خداوند حیدر است این زن
رجز مرد خیبر است این زن
ذات الله اکبر است این زن

دکمه بازگشت به بالا