کنیزهای تو هستند هاجر و راحیل
غلام حلقه به گوش شماست میکاییل
به افتخار تو خواهد دمید اسرافیل
عروسک دم دستت هزار جبراییل
شعر ولادت دردانه سیدالشهدا
امد از عرش که زیبا بکند دنیا را
با دمش زنده کند معجزه ی عیسی را
یا که معنا کند او واژه ی بی همتا را
سر و سامان دهد اشفتگی دل ها را
یک جلوه کرد نور منور درست شد
نورش تلالو کرد ، که گوهر درست شد
از گرد و خاک مقدم او زر درست شد
بهر ثناش این همه منبر درست شد
شرابی به نام عزیز رقیه
خدا خود بود باده ریز رقیه
نمی گشتم از جان غلامش اگر که
نمی گشت مادر کنیز رقیه
عمریست روز و شب پِیِ این دودمانیم
محتاج اولاد علی شاه جهانیم
در حلقه سر مستی دیوانگانیم
از فتنه های این زمانه در امانیم
ارباب آمده ثمر باغ لاله اش
کرده ظهور فاطمه اى در سلاله اش
امد کسی که مهجه قلب حسین را
دست خدا سند زده پشت قباله اش
تا که خدا به بال ملک پر درست کرد
در آسمان عشق کبوتر درست کرد
با آیه های سوره ی زیبای قدر خود
قدری گریست, سوره ی کوثر درست کرد
بوی گل در همه ارض وسما پیچیده
بازهم باغ جنان جامه نو پوشیده
دست مولاست به این سفره نمک پاشیده
در کویر دل من باز گلی روئیده
واژه واژه به رقص آمده شعر
سر کشیده پیاله ای صهبا
قلم افتاد در هیاهوی
شعف و شور عالم بالا
رایَت نصرخدا به دوش ابالفضل
ناله ی تومعنی خروش ابالفضل
خنده یمستانه ات سروش ابالفضل
صرف دلِ تو توان و توش ابالفضل
زمین دوباره پُر از آیه های کوثر بود
تمام شهرپُر از بوی عود و عنبر بود
به نازمقدم یاسی به عطر دلکش سیب
تمام پهنه ی ارض و سما معطر بود
داشت آنروز زمین قصه ای از سر میخواند
قصه ی دیگری از یاس معطر می خواند
رخ مولود چنان با رخ مادر میخواند
که پدرزیر لبی سوره ی کوثر میخواند
- ۱
- ۲