شعر ولادت دردانه سیدالشهدا

یا رقیه(س)

نیست قدر تار مو در این دو تمثال اختلاف
فاطمه بوده ولی با پانزده سال اختلاف

ماه شعبان رفت بر دوش عمو، افتاده است
بعد از آن در بحث استهلال تا حال اختلاف

خبر دهید به عالم

خبر دهید به عالم ملیکه می آید
خبر دهید به شیعه شفیعه می آید
خبر دهید به زینب که نور چشمانت
سه ساله علویه رقیه می آید

سرو ناز

صدای زمزمه‌ی سرو ناز می آید
ز گاهواره‌ی او بوی راز می آید
نسیم خوش خبری دلنواز می آید
صدای فاطمه در خانه باز می آید

لا حول و لا قوه الّا به رقیه

هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه
لا حول و لا قوه الّا به رقیه

هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت
یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه

سه ساله ارباب

فلک زیر کانون گرم نگاهت
و خورشید پوشیه‌ی روی ماهت
حیا می‌تراود ز چادر سیاهت
علم سایبانت قمر تکیه گاهت

نوه ی شاه نجف

خانه ی اهل کساء شور و شعف آمده است
جبرئیل بحرِ تماشاش به صَف آمده است
خُلقُ خو حضرت زهرا و کَرَم مثلِ حسن
نازدانه نوه ی شاه نجف آمده است

شاعر؟؟؟

دلبر حسین

کنیزهای تو هستند هاجر و راحیل
غلام حلقه به گوش شماست میکاییل
به افتخار تو خواهد دمید اسرافیل
عروسک دم دستت هزار جبراییل

دردانه ارباب

امد از عرش که زیبا بکند دنیا را
با دمش زنده کند معجزه ی عیسی را
یا که معنا کند او واژه ی بی همتا را
سر و سامان دهد اشفتگی دل ها را

جانم رقیه

یک جلوه کرد نور منور درست شد
نورش تلالو کرد ، که گوهر درست شد
از گرد و خاک مقدم او زر درست شد
بهر ثناش این همه منبر درست شد

یا رقیه

شرابی به نام عزیز رقیه
خدا خود بود باده ریز رقیه
نمی گشتم از جان غلامش اگر که
نمی گشت مادر کنیز رقیه

خاتون سه ساله

عمریست روز و شب پِیِ این دودمانیم
محتاج اولاد علی شاه جهانیم
در حلقه سر مستی دیوانگانیم
از فتنه های این زمانه در امانیم

ثمر باغ لاله

ارباب آمده ثمر باغ لاله اش
کرده ظهور فاطمه اى در سلاله اش
امد کسی که مهجه قلب حسین را
دست خدا سند زده پشت قباله اش

دکمه بازگشت به بالا