دوره ی غربت دلم سر شد
آسمان وزمین منور شد
حال و روزخراب دیروزم
با کرامات عشق بهتر شد
دوره ی غربت دلم سر شد
آسمان وزمین منور شد
حال و روزخراب دیروزم
با کرامات عشق بهتر شد
دامن شب ستاره باران است
جلوهای از خدا نمایان است
کودکی آمده که گیسویش
شرح والیل و قدر قرآن است
داشت آن روز زمین قصه ی دلبر می خواند
قصه ی دیگری از یاس معطر می خواند
رخ مولود چنان با رخ مادر می خواند
که پدر زیر لبی سوره ی کوثر می خواند