زمین دوباره پُر از آیه های کوثر بود
تمام شهرپُر از بوی عود و عنبر بود
به نازمقدم یاسی به عطر دلکش سیب
تمام پهنه ی ارض و سما معطر بود
زمین دوباره پُر از آیه های کوثر بود
تمام شهرپُر از بوی عود و عنبر بود
به نازمقدم یاسی به عطر دلکش سیب
تمام پهنه ی ارض و سما معطر بود
داشت آنروز زمین قصه ای از سر میخواند
قصه ی دیگری از یاس معطر می خواند
رخ مولود چنان با رخ مادر میخواند
که پدرزیر لبی سوره ی کوثر میخواند
دوره ی غربت دلم سر شد
آسمان وزمین منور شد
حال و روزخراب دیروزم
با کرامات عشق بهتر شد
دامن شب ستاره باران است
جلوهای از خدا نمایان است
کودکی آمده که گیسویش
شرح والیل و قدر قرآن است
داشت آن روز زمین قصه ی دلبر می خواند
قصه ی دیگری از یاس معطر می خواند
رخ مولود چنان با رخ مادر می خواند
که پدر زیر لبی سوره ی کوثر می خواند