عزیز لیلا

قد کمان

هر که از داغ جوان مرد به او حق بدهید
هر که از اشک روان مرد به او حق بدهید
بار داغ پسر از قد پدر معلوم است
هر که از بار گران مرد به او حق بدهید

من را سپرد

روز ازل خدای خودش را مجاب کرد
بعدش مرا برای خودش انتخاب کرد
در طالعم نوشت محب علی شوم
عاشق نمود و خاک و ره بوتراب کرد

شبه پیغمبر

آفرین بر هرکه گوشش بر دهان رهبری ست
رهبری که ناهی سرسخت بدعت آوری ست
افتخار ماست که پیر و مراد راهمان
خلق و خویش فاطمی و راه و رسمش حیدری ست

اوصافِ نبی

از خیمه به سوی تو دوان آمده جانی
چون تیرِ رها گشته زِ دستانِ کمانی
می آمد از آن دور،علی گونه، رجزخوان
لا حولُ ولا قُوهَ إلّا … چه بیانی

گیسویت

زره آمیخته شد با بدنت آه علی
این عبا عاقبت اش شد کفنت آه علی
چه کنم چاره ندارم به جز از ناله زدن
ارباًاربا شده اعضای تنت آه علی

ختم حسین

مجلس ختم حسین است! علی محتضر است!
داغ جان دادن اولاد به قلب پدر است
این علی نیست فقط احمد و حیدر هم هست
روضه اش بین محرم رمضان و صفر است

ای پسرم

به پیمبر تو که انقدر شباهت داری
چه قدر در دل خود میل شهادت داری؟
چه شده مثل علی تیغ حمایل کردی ؟
آه !دل کندن من را تو چه مشکل کردی ..!!

 بار من را کمرم نه سر زانو برداشت

کاسه‌ زانوی من در طلبت مو برداشت

در خداحافظی‌ات بود که من افتادم

آه راحت نتوان چشم ز آهو برداشت

دکمه بازگشت به بالا