علی فردوسی

هل من ناصر

چشم اگر امسال را هم آبروداری کند
گریه می‌خواهد مرا از هرچه خود عاری کند

هر کسی اینجا هنر کرده است با اشک آمده است
کاش پلک از این هنرها پرده‌برداری کند

یا بنت موسی ابن جعفر

حیا به دست تو آموخت دلبری ها را
و آمدی که امامت کنی پری ها را

تویی که چادر شب را به ماه پوشاندی
گره زدی سر هر غنچه روسری ها را

ملیکه قم

حیا به دست تو آموخت دلبری ها را
و آمدی که امامت کنی پری ها را

تویی که چادر شب را به ماه پوشاندی
گره زدی سر هر غنچه روسری ها را

روی نیزه

عجیب نیست اگر روی نیزه سر بالاست

جواب مرد به ذلت جواب سر بالاست

سری به نیزه دو لب آیه های شیرین خواند

از آن به بعد دگر قند نیشکر بالاست

تقدیم به پیشگاه امام هادی (ع)

شیعه آن است که از زندگی اش سیر شود

 نام مولایش اگر آید و تحقیر شود

 شیعه آن نیست که با کفر مدارا بکند

 “یا علی” می طلبد دست به شمشیر شود

دکمه بازگشت به بالا