آهزینب جان در آغوشش کمی آهسته تر …
برتن مادر نشانی هست از آغوش ِدر!
آنقدَر از خارها بر برگ گل رد مانده که
بوسهی باران ندارد روی بهـبودی اثـر
آهزینب جان در آغوشش کمی آهسته تر …
برتن مادر نشانی هست از آغوش ِدر!
آنقدَر از خارها بر برگ گل رد مانده که
بوسهی باران ندارد روی بهـبودی اثـر
یک سه ساله بیشتر نیست خدایا!…نزنید!
ظالمان!می شکند ساقه ی نوپا …نزنید !
هی به این طفل پر از درد نگویید یتیم !
پیش چشمان ترش عمه ی او را نزنید !