لب گشودی… علی انگار به منبر رفته
خواندن خطبه ات از بسکه به حیدر رفته
چادر سوخته و خاکیتان ارثی بود
حتم دارم به همان چادر مادر رفته
لب گشودی… علی انگار به منبر رفته
خواندن خطبه ات از بسکه به حیدر رفته
چادر سوخته و خاکیتان ارثی بود
حتم دارم به همان چادر مادر رفته