همین که صوت مناجات در فضا پیچید
نسیم بخشش و رحمت به هر سرا پیچید
برای بال زدن راه آسمان باز است
دوباره عطر خوشی در دل هوا پیچید
همین که صوت مناجات در فضا پیچید
نسیم بخشش و رحمت به هر سرا پیچید
برای بال زدن راه آسمان باز است
دوباره عطر خوشی در دل هوا پیچید
یا کریم الصفح رحمی کن به ما ؛ ما را ببخش
خسته ایم از این همه جرم و خطا ما را ببخش
کاری از ما بر نمی آید خودت کاری بکن
باز کن امشب گره از کار ما ؛ ما را ببخش
زیر پا ماندم و لگد نشدم
سر به زیرم که سرو قد نشدم
نمره ی صفر هم زیادم بود
کرم توست زیر صد نشدم
یا بسوزان درمیان شعله خاکستر شوم
یا ببخش این بنده را.ادم شوم بهتر شوم
بنده ی بد را زدن کاری ندارد.تو نزن
جای آن راهم بده در خانه ات نوکر شوم
امشب بخوانم ذاتِ پاکِ کبریا را
یارب ببخشا این گدای بی نوا را
تو خواندی و من آمدم برداری از من_
سنگینیِ بارِ معاصی و خطا را
دل تاریک کجا جلوهی مهتاب کجا
رعیت سفله کجا منت ارباب کجا
هدف از هم سخنی با تو توسل به تو بود
ورنه این سنگ کجا گوهر نایاب کجا
دوباره زارو زمین گیر اومدم
روسیاهم که باتأخیر اومدم
مثه هرشب تو معطلم شدی
دوباره سرقرار دیر اومدم
حالا که مهمان تو در ماه صیامم
بر تشنه کام کربلا اول سلامم
مانند طفلی که زبان تازه گشوده است
با اشک روضه وا شود بر توبه کامم
مرا مران که امیدم به مهربانی توست
به دست های پر از مهر آسمانی توست
مرا مران که کسی غیر تو پناهم نیست
به سوی هیچ کسی غیر تو نگاهم نیست
در میزنم خدای من! ای بیکران من
من را دوباره راه بده مهربان من
قلبی که داده ای بشود خانه ی خودت
اصلا نبوده ثانیه ای در امانِ من
رمضان آمده آهنگ سحر ساز کنید
با مناجات و غزل بر دو جهان ناز کنید
دستها را برسانید به معراج دعا
تا خدا با نفسی سوخته پرواز کنید
مژده ای تقویم ها ! بوی بهاران آمده
فصل یخبندانِ دلتنگی به پایان آمده
سفرهدارِ سی شبِ ماهِ مبارک ، اَلسَّلام!
پهن کن خوانِ وسیعات را که مهمان آمده