مجید نجفی

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

« زبانحال امیرالمومنین (ع) »

در یاد داری یک زمان, من بودم و تو
بی‌حرف و بی‌شرح و بیان من بودم و تو

من باعثِ خَلقِ جهان, تو باعثِ من
آری؛ عدم بود و در آن من بودم و تو

خونم حنا به هر سر زلفم کشیده است

خونم حنا به هر سر زلفم کشیده است

ای مو سپید, لحظهٔ سرخم رسیده است

.

روی تو با هزار چشم, دیدنی‌تر است

شُکرش, هزار دیده مرا آفریده است

دکمه بازگشت به بالا