محسن راحت حق

از درون خالی شدم

از درون خالی شدم غیر از ریا چیزی که نیست
از من بی‌خانمان غیر از جفا چیزی که نیست

بر زمین خوردم بلندم کن خدای مهربان
در هوس غرقم یقین غیر از هوا چیزی که نیست

بابُ الحوائج

هر درد را کرده دوا بابُ الحوائج
پُر باشد از صدق و صفا بابُ الحوائج
رد کردن از کاشانه اش امکان ندارد
از بسکه می ریزد عطا بابُ الحوائج

حیدر امیرالمومنین(ع)

رازقِ من..بعدِ اللهِ تعالی حیدر است
بهترین خلقِ خدا قطعاً که مولا حیدر است

کیست جز مولای ما عابدترین زاهدترین؟
الگوی صدهاهزاران مثلِ عیسا حیدر است

نوری دیگر

آمد از راه علّیِ دگری مثلِ علی
گوهرِ نازتر از هر گُهَری مثلِ علی

نوری از حضرت ارباب نمایان شده است
به گُمانم که رسیده قمری مثلِ علی

شیعیان آمده اند

واژه ها در هیجانند که سجّاده شوند..

پیشِ پاهای تو ای آینه..افتاده شوند..

شاعران آمده اند تا به نوایی برسند..

رخصتی گر بدهی با قلم آماده شوند

امیری حسین و نعم الامیر

با دو طفلانِ خودش خونِ خدا را زنده کرد
کودکانش را فدا کرد و صفا را زنده کرد

زینب است و بی تفاوت نیست اصلاً بر حسین
با قیام و با قعودش..جانِ ما را زنده کرد

ماه غم

خواهشاً ای پیرهن مشکی مرا همراه باش
ای نفس از سوز دل یادآور یک آه باش
بر سر و سینه بزن ماتم سرای فاطمه ست
یاحسین برگو گدای خسته ی درگاه باش

خبر داری حسین؟

از من بی خانمان آلوده تر داری حسین؟
یا که از حال خراب من خبر داری حسین؟

کام تلخی دارم از بس که اسیرم سیدی
برمذاق تلخ من شهد شکر داری حسین

زهرای سه ساله

امشب دو چشمانم شبیه دو پیاله ست
اصلاٌ نوشتن از رقیّه یک حواله ست
شادی کن ای دل شادمانی کن عزیزم
امشب شبِ میلادِ زهرایِ سه ساله ست

یا ضامن آهو

امشب مدینه جنّت الاعلای عشق است
طوفانِ رحمت خورده بر دریای عشق است
در خانه ی موسی ابن جعفر غصّه ای نیست
چون که شب میلاد یک آقای عشق است

یا بقیه الله

مژده ای دل که جان جان آمد..
لیله القدر عاشقان آمد..
بی خود از خود شوید خسته دلان
ناجی قلب خستگان آمد..

مولا حسین

در حریم خانه‌ی تو نوکری کردم حسین
درحقیقت نوکری نه، سروری کردم حسین
با حضور و گریه کردن در میان روضه‌ها
از دل زهرای اطهر دلبری کردم حسین

دکمه بازگشت به بالا