شب شد و باز زیر نور ماهتم
در به در،دنبال یه نگاهتم
آقاجون با من غریبگی نکن
من همون عاشق پر گناهتم
محمد نجاری
دوباره سلام آقای مهربون
سلام ناقص من رو بپذیر
من همون گدام که روی لبمه
حرف تکراری “دستمو بگیر”
بین سینه بی غم تو آه را گم کرده ام
یک نسیم تازه دلخواه را گم کرده ام
آنقدر سر به هوایم که نفهمیدم چه شد
در مسیر بنده بودن راه را گم کرده ام
الگوی زندگی ساده حسن
کرم و لطف بی اراده حسن
از همه بیشتر کرم دارد
بین افراد خانواده حسن
چی شیرین تر از شوری اشکمه
دارم با غمت زندگی میکنم
یه عمره هواتو نفس میکشم
زیر پرچمت زندگی میکنم
آتشفشان کوه های محکمت گرم
با عشق تو بازار عفو و مرحمت گرم
من نه پیمبر قول داده که بماند
تا به ابد در سینه های ما غمت گرم
اربا اربا یعنی پا نشی دیگه
عصای دست بابا نشی دیکه
یه جوری بپاشه از هم بدنت
که رو دست بابا جا نشی دیگه
من ازموج دریای غم آمدم
من از چشم های ترم آمدم
من از سرزمین درون خودم
من از نیستی از عدم آمدم
ناله من به جیگر نمیرسه
حال من خوب به نظر نمیرسه
بعد از آتیشه تو خیمه ها بابا
دیگه موهام به کمر نمیرسه
تیرگناه تا به کمانم گذاشتم
دردی عمیق در دل وجانم گذاشتم
صدحیف جای تربت ارباب راگرفت
این غیبتی که روی زبانم گذاشتم
ناله من به جیگر نمیرسه
حال من خوب به نظر نمیرسه
بعد از آتیشه تو خیمه ها بابا
دیگه موهام به کمر نمیرسه
ناله من به جیگر نمیرسه
حال من خوب به نظر نمیرسه
بعد از آتیشه تو خیمه ها بابا
دیگه موهام به کمر نمیرسه