مدح حضرت محمد ص

ای صبورسربه زیر

 

تیغابرویت غزل را درخطر انداخته

 

پیش پایتازتغزل بسکه سرانداخته

 

!مرد این میدان جنگ نابرابر نیستم

 

تیرمژگانتز دست دل سپرانداخته

 

ای فدای تو جِن و روح و بشر

ای فدای تو جِن و روح و بشر

وی اسیر تو این همه یکسر

خانه ی جان بدون تو ویران

با تو ویرانه کاخی از مرمر

صلوات

خیزید وخُم آرید , خمارید و خمارید

وز بامفلک باده ی گلرنگ ببارید

گولممزنید این همه با هوش مضاعف

انگور مرادزد نبرده است , بیارید

فدائیان نگاهت شهید جانانند

شما زمان شروع من ابتدای منید

مسیر سبز نجاتِ در انتهای منید

اگر چه “اشهد” لحنم مرا بلال نکرد

ولی همیشه شما اشهد صدای منید

گدای تواَم یا رسول الله …

توفیق نصیبم شده از یار بخوانم

مدّاحی دلدار کنم از دل و جانم

خواهم ز خدا ای هدف خلقت هستی

تا روز جزا زیر لوای تو بمانم

نغمه ی باران

ای لهجهات ز نغمه ی باران فصیح تر

لبخندت ازتبسم گلها ملیح تر

بر موی تونسیم بهشتی دخیل بست

یعنیندیده از خم زلفت ضریح تر

دکمه بازگشت به بالا