من پیر بودم و ز غمت پیر تر شدم

یک اربعین نبودم …

من پیربودم و ز غمت پیر تر شدم

در شام وکوفه در پِیِ تو خون‌جگر شدم

از کربلابه کوفه و, از کوفه تا به شام

با دستِبسته خون‌جگری در به در شدم

دکمه بازگشت به بالا