مهدی میری

بالم شکسته بود و هوایی نداشتم

بالم شکسته بود و هوایی نداشتم

از دست روزگار رهایی نداشتم

بیهوده نیست عاشق گنبد طلا شدم

مشهد اگر نبود که جایی نداشتم

غدیر …

خبری آمداز خدای جلیل

هان همه گوش ای اهالیه ایل

خبری که از آن خبر دادند 

در صحف در زبور در انجیل

باید گریست با همه ناله دارها

باید گریست با همه ناله دارها

بر کربلا و غافله یادگارها

تنهاترین امام که مانده بی کربلا

رنجی کشیده از همه روزگارها

آیات تشنگی

آیات تشنگی است سرود زبان من

مرثیه های داغ عطش ترجمان من

جز آیه های درد, ترنم نمی کنم

یعنی که زهر برده تمام توان من

دکمه بازگشت به بالا