ميلاد حسني

اباالزهرا

از کتاب وصف تو یک حرف هر کس خوانده باشد
از سر حیرت دهانش چون حرا وا مانده باشد

هر کسی از سجده بر نورت تمرد کرد، رد شد
عدل حق است این که شیطان را ز عرشش رانده باشد

گل ميخك

ارثی ز یاس طایفه بی‌شک نداشتم
بر پهلویم اگر گُل میخک نداشتم

بعد از تو هیچ شب به مدارا سحر نشد
بعد از تو هیچ روز مبارک نداشتم

بهار تب زده قربانی خزان شده است

بهار تب زده قربانی خزان شده است
زمین بهانه ی نفرین آسمان شده است

سر مفسر قرآن به رحل نیزه نشست
چه خاکها به سر خیل قاریان شده است

دکمه بازگشت به بالا