هجوم به خانه مولا

هستیِ نبی

هر کس به طریقی امتحان داد آن روز
باد آتش خانه را توان داد آن روز

از داغ پسر پشت دَرِ خانه ی وحی
صدیقه ی داغ دیده جان داد آن روز

کوتاه بیا

شعله در شعله دل کوچه پر از غم می شد
کوچه در آتش و خون داشت جهنم می شد

باید آتش بزنم باغ و بهار و گل را
روضه مکشوف تر از آن چه شنیدم می شد

آتش بر دَر

با درد و غصه سوره ی کوثر شروع شد
با گریه اش مصائب حیدر شروع شد

بعد از نبی غدیر فراموش خلق شد
اینگونه شد که آتش بر دَر شروع شد

دکمه بازگشت به بالا