کار گروه العتبه

دیر آمدم

دیر آمدم دیدم سرت دست سنان بود
گودال منبر بود و زخمت روضه خوان بود

افتاده بودی زیر نعل تازه ی اسب
با این که زیر پای تو هفت آسمان بود

جانم حسین

هیچ کس ازروی جسمش نیزه ها رابر نداشت
دور تا دورش نگاه انداخت ، یک یاور نداشت

خواهرش در آن شلوغی ها چطور آمد ندید
خواست برخیزد ز جا ، اما رَمَق دیگر نداشت

دکمه بازگشت به بالا