اشعار امام حسین ع

شعر مدح امام حسین (ع)

میرسم تا خدای ثارالله
میزنم تا صدای ثارالله

ایل و اجدا من همه هستند
ریزه خوار و گدای ثارالله

مسافری

بی وقفه بی مقدمه هیئت گرفتنی ست
هیئت گرفتنی ست سعادت گرفتنی ست

از موقع ورودیه تا آخر دعا
هر حاجتی در این دو سه ساعت گرفتنی ست

استجابت

هرجا حضور اهل بکا فوق العاده است
معلوم می شود که فضا فوق العاده است

در مجلسی که زمزمه و شور و گریه هست
بی شک نگاه مادر ما فوق العاده است

خواب ناز

پر از متانت سبزی وقار داری تو
درخت نور به هر لحظه بار داری تو

نفس نفس زدن نفس من به خاطر توست
که ریشه در نفس بیقرار داری تو

دشمنان

حرفی نمانده دوستان و دشمنان را
پر کرده است از نام خود گوش جهان را
فرمود اگر بی دین شدید آزاده باشید
با این سخن دربند کرد آزادگان را

چهره شیرین

دمی که نیزه به قصد گزند می آید
خدا به پای خودش در کمند می آید

چکد ز کنج لبت لااله الاالله…
به حرف, زخمی مشکل پسند می آید

عرض ارادت

دریا به چشمِ گریه کُنانَت چو شبنم است
یعنی که هر چه گریه برایت کنم کم است

شکرِ خدا که با همه ی ناقابلیمان
اشکی برایِ عرض ارادت فراهم است

تویی آبشار

هر آنچه غیر غمت را کنار باید زد

شبانه روز دم از زلف یار باید زد

هر آنچه هست به راه تو خرج باید کرد

تمام نیروی خود را به کار باید زد

نمک گیر

پسر شیر خدا یک تنه طوفان کردی
تو خودت کار تمامی امامان کردی

دست خالی احدی از ته گودال نرفت
سفره تک تکشان را چه پر از نان کردی

عزادار تو

شنیدم سینه زن ها را پریشان دوست داری
میان روضه هایت چشم گریان دوست داری

همین اشک و همین دستی که میکوبم به سینه
همـین یعنی تو نوکـــر را کـماکان دوست داری

جهان برای تو غیر از شکارگاهی نیست

جهان برای تو غیر از شکارگاهی نیست
کمان بکش که مرا غیر عشق راهی نیست

کمند زلف میفکن ز نیزه که دیدم
بر آن هدف که تو گیری مجال آهی نیست

نگاهت را مگیر آقا خدا را خوش نمی آید

نگاهت را مگیر آقا خدا را خوش نمی آید

گدایت را مکن رسوا خدا را خوش نمی آید

من مجنون و دیوانه گدای هر شبت هستم

بیا رّدم مکن لیلا خدا را خوش نمی آید

دکمه بازگشت به بالا