ببین دلتنگی بی حدّ و حصر این اهالی را
بگو باد صبا آرَد هوای آن حوالی را...
.
گناهم را خدا ای کاش بسپارد به دست تو
که من میخواهم از دست تو حتی گوشمالی را
ببین دلتنگی بی حدّ و حصر این اهالی را
بگو باد صبا آرَد هوای آن حوالی را...
.
گناهم را خدا ای کاش بسپارد به دست تو
که من میخواهم از دست تو حتی گوشمالی را
سپاه پلکهایش چند لشکر را تکان میداد
علی با خطبهخوانی قلب منبر را تکان میداد
به وقت زهد سلمان را کرم میکرد و حاتم را
عیار راستگوییاش اباذر را تکان میداد
چه گویم از کرم و بخشش و سخای علی
که هست حاتم طایی خودش گدای علی
پی شناخت حیدر مباش ای عالِم!
“علی شناس” کسی نیست جز خدای علی
#شهادت_امیرالمومنین
#روضه_امیرالمومنین
باز هم خانه و یک بستر خون آلوده
زنده شد خاطره مادر خون آلوده
شیر مرد اُحد افتاده کجایی زهرا
تا ببندی سر این حیدر خون آلوده
شیعهبا عشق علی همواره عزت داشته
باولایمرتضی رمز هدایت داشته
هرکسیکه شیعه مولاست خورده شیر پاک
خوش بهحالش از همان اول سعادت داشته
شاید که کمی سوز به آهت بدهند
در دهر کمی حشمت و جاهت بدهند
اما دگر این امر محال است محال
بی حب علی بهشت راهت بدهند
سید مجتبی شجاع
چون در نظرم نامه ی اعمال آمد
صد درد وغم و غصه به دنبال آمد
گفتم مدد از حب علی می گیرم
به به که چه گفتم جگرم حال آمد
سید مجتبی شجاع
تجلّی همه أسماء ذات هستی تو
برای خلق,ظهور صفات هستی تو
تو آفریده شدی جزء ممکنات شوی
ولی ز سلسله ی واجبات هستی تو
نو بهاری که زمین تشنه دیدار شماست
زرد را سبز نمودن حیطه کار شماست
عقل درمانده و ادراک نمیفهمدتان
کار عشق است که تمّار سر دار شماست
از ابتداکه عالم امکان درست شد
لوح وقلم, ستاره و کیهان درست شد …
غیر ازخدا, علی و پیمبر کسی نبود
از نورمرتضی گل انسان درست شد
آنروز آسمان به کَفَش خُم گرفته بود
دریای عشق , شور تلاطم گرفته بود
از شوق رب الارض و تماشای چهره اش
آدم سراغ خوشه ی گندم گرفته بود
ما از قدیم شهره ی افلاک گشته ایم
زمزم نخورده ایم ولی پاک گشته ایم
قالو بلی نگفته اسیر کسی شدیم
آری به پای مقدم او خاک گشته ایم