در دلش گم شده آهی و نگاهی باقی است
همه رفتند غمی نیست که شاهی باقی است
تا به زینب نگهش رفت دلش قرص شدو
زیر لب زمزمه میکرد سپاهی باقی است
در دلش گم شده آهی و نگاهی باقی است
همه رفتند غمی نیست که شاهی باقی است
تا به زینب نگهش رفت دلش قرص شدو
زیر لب زمزمه میکرد سپاهی باقی است
نگاه کن پدر بزرگ! به عمق چشمهای من
که با تو حرف میزند نگاهِ من به جای من
بیا و از مدینه ات کبوترانه پر بزن
به سالهای سال بعد: عراق, کربلای من
برسر خوان بلا ایوب و شاه کربلا
هر دو مهمانند اما این کجا و آن کجا
قتل حمزه در احد عباس اندر نینوا
هر دو یکسانند اما این کجا و آن کجا