پروانه جای شمع سحر گریه می کند
دختر به حال و روز پدر گریه می کند
خورشید بین بستر خود زردتر شده ست
با دیدگانِ سُرخ , قمر گریه می کند
پروانه جای شمع سحر گریه می کند
دختر به حال و روز پدر گریه می کند
خورشید بین بستر خود زردتر شده ست
با دیدگانِ سُرخ , قمر گریه می کند
این گونه ای که تو , غرق خدا شدی
ماندیم , بنده ای ! یا کبریا شدی ؟
هرجاکه می رویم , آنجا تویی علی
کون و مکان شدی ارض و سما شدی