گفتن ندارد ……. کوچه شلوغ و جای یک سوزن ندارد
نامرد مردم ……. حق علی و فاطمه خوردن ندارد
مادر به خود گفت ……. شاید کسی کاری به کار زن ندارد
من از نبی ام ……. حتما کسی کاری به کار من ندارد
افتادن زن ……. درپیش چشم دیگران دیدن ندارد
برخیز مادر ……. زینب پناهی غیر این دامن ندارد
وقتی حسینت ……. درلحظه ی گودال پیراهن ندارد
مجید تال