باب الحوائج شد اگر موسی بن جعفر
حاجات دل بستند بر موسی بن جعفر
برعکس شد در بین سائل های خبره
شد مبتدا:حاجت,خبر:موسی بن جعفر
باب الحوائج شد اگر موسی بن جعفر
حاجات دل بستند بر موسی بن جعفر
برعکس شد در بین سائل های خبره
شد مبتدا:حاجت,خبر:موسی بن جعفر
جرم من را ننویسید که ساغر زده ام
بنویسید که امشب دو برابر زده ام
مست بودم که چنین باده مکرر زده ام
گرچه یک بار فقط میکده را در زده ام
ز دلها تا قیامت مِهرِ زهرا در نمی آید
به لبها واژه ای زیباتر از کوثر نمی آید
مَلَک می پَروردَ از خاک پای فضه ی زهرا
و عبدی چون غلامِ خانه اش قنبر نمی آید
میزبانت گشت قم اینگونه تا روز جزا
رشد کرد اینگونه دین در تار و پود این فضا
بعد مشهد با احادیثی که از قم آمده
شد برای کل ایران فرصت تو مُقتضیٰ
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
دلی که پر زده تا آستان احسانت
که غرق نور اجابت کنی دقایق را
“بی سر و سامان توأم یا حسین”
“دســت به دامان تــوأم یا حسین”
امر بفـرما که فــدایت شـَـوَم
گـوش به فرمان تــوأم یا حسین
لحظه لحظه عمر من فقط گذشته با حسین
چونکه بر لبم نبوده غیر ذکر یا حسین
دست من به دامن تو بوده هر کجا حسین
چون محل نداده جز تو هیچ کس مرا حسین
وقت بی کسی فقط تو را زدم صدا حسین
یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسین
آسمان در حریمتان زیباست
عطر خوب شمیمتان زیباست
حالم از این همه کرم خوب است
هر که می آید این حرم خوب است
تا چشم های تو بروم راه صاف را
حتی اگر طواف کنم کوه قاف را
وقتی شکافت خانه ی کعبه به عشق تو
دیدند در نگاه هُبُل اعتراف را
گریه ام در حرم از روی پریشانی نیست
که پریشانی از آداب مسلمانی نیست
در طوافند چنان موج کبوترهایت
که در این سلسله انگار پریشانی نیست
چنانکه ماهی تشنه به آب, محتاج است
تراب ما به ید بوتراب ,محتاج است
که گفته شمس , خودش بی نیاز از نور است
به امر و نهی علی , آفتاب, محتاج است
بعد نفخ صور عاشق را شفاعت می کنی
ای که با نقاره ات هر شب قیامت می کنی
اینقدر لب تر نکرده حاجت ما را نده
دست آخر نوکرانت را بد عادت می کنی