اشعار مناجات

شعر مناجات با خدا

با صدای ربنا هردم به هنگام وضو
نام زیبای تو را آهسته نجوا می کنم

بعدمغرب وقت افطار وزمان عاشقی
بازیارت نامه ات سجاده راتا می کنم

شعر مناجات با خدا

در سینه مانده آهم , خیلی دلم گرفته
خسته از اشتباهم , خیلی دلم گرفته

بر نفس خود اسیرم , از شرم سر به زیرم
از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته

شعر مناجات امام زمان(عج)

نگو چرا ز نخل غم ثمر درست می کنم
برای تیر هجر تو جگر درست می کنم

تمام روز را تو زخم می زنی به بال من
و من ز صبح تا به شام , پَر درست می کنم

شعر مناجات با امام زمان(عج)

آقا قسم به جان شما خوب می شوم
باور کن آخرش به خدا خوب می شوم

این روزها ز دست دل خویش شاکی ام
قدری تحملم بنما… خوب می شوم

شعر مناجات با خدا

غروب شد ؛ ” لَکَ صُمنا ” در این سرا پیچید
میان خانه ی دل عطر ربنا پیچید
و در بهار مناجات عاشقان هر شب
” نَصَبتُ وَجهیِ ” صائم به هر کجا پیچید

شعر مناجات با امام حسین(ع)

بهر جارو زدن صحن تو مژگان داریم
جگر پاره ز داغ تو به دندان داریم

مو پریشان شده ی زلف پریشان توایم
ما در آشفتگی عشق تو سامان داریم

شعر مناجات امام حسین(ع)

پای هرروضه ی توگریه نمودن زیباست
از گدایان سر کوی تو بودن زیباست

جز در خانه ی تو هیچ کجا بهتر نیست
نوکر هیچ کسی جز تو نبودن زیباست

شعر مناجات با خدا

توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم
من به ستاری تو سخت جسارت کردم
هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی
بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم

شعر مناجات با خدا

عمر باغفلت گذشت و صرف قیل و قال شد
روسیاهی قسمت این عبد بداقبال شد

اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت
بنده ات تطمیع شد, غافل شد و اغفال شد

شعر مناجات با خدا

سائل بی دست وپایم حال زارم را ببین
باز هم کردم ضرر, دارو ندارم را ببین

درب بیچاره سرا شد باز,من هم ٱمدم
خویش را بیچاره کردم روزگارم را ببین

شعر مناجات با امام زمان(عج)

بیا تا ته راه را با تو باشم
شب پنجم ماه را با تو باشم

جز این راه,من راه دیگر ندارم
که سر را ز سجاده ات بر ندارم

شعر مناجات با خدا

سفره تا باز شود زود گدا می آید
مثل هر بار به دنبال عطا می آید

آمد از عرش نوایی که بیایید همه
راه گم کرده به دنبال صدا می آید

دکمه بازگشت به بالا