حسین سنگری

یاحبیب الباکین

زمین برای قدم هایت آسمان شده بود

وَ ماه, روی سرت مثل سایه بان شده بود

دوباره کشتی نوح از پس زمان برخاست

وَ باز دست خداوند, بادبان شده بود

کشتی نوح

زمین برای قدم هات آسمان شده بود

وَ ماه, روی سرت مثل سایه بان شده بود

دوباره کشتی نوح از پس زمان برخواست

وَ باز دست خدا بود, بادبان شده بود

برای شهیدان

مثل انار, گریه ی سرخی است در دلم

بعد از شما شکسته تمام انارها

ما وارثان داغ شماییم در زمین

خون شماست بر ورق روزگارها

دنیا به سر نی

این روزها بداهه سرا شده ام شاید هم… 

سرگرم تماشای تو دنیا به سر نی

دنیا شده مجنون تو امّا به سر نی

از مشرق چشمان تو هفتاد و دو خورشید

بارش ابر غم

راه افتاده تمام غم دنیا با تو

گره خورده ست به خون, قصّه ی فردا با تو

مطلع سرخ غزل های جهانی شده ای

مطلع شعر, چه زیبا شده امّا با تو

نوکری خانه تو

نوکری خانۀ تو میدهد عزت حسین

کم ندارد روضۀ تو چیزی از جنت حسین

هر که در یک سوی هستی جا گرفت وجای ما  

  نیست جز در سایه سار بیرقسرخت حسین

درست مثل نفس های آخرت شده ام

درست مثل نفس های آخرت شده ام

به رسم زخم پدر جان برابرت شده ام

زمین چقدر برای من و تو دلگیر است

به نیزه پر زده چشمم کبوترت شده ام

دوبیتی ولادت امام رضا(ع)

 

دلم امشب برای تو هوایی است

سکوت من ز درد بی نوایی است

الا ای یوسف شهرخراسان

دلم بی تاب اسماعیل طلایی است

حسین سنگری

 

دکمه بازگشت به بالا