آقا نصیب من کن , چشمان تر شب قدر
لطفی کن و دوباره ٬ من را بخر شب قدر
نفسم مرا زمین زد , شرمنده ام شدم بد
حالا رسیده ام باز , بی بال و پر شب قدر
آقا نصیب من کن , چشمان تر شب قدر
لطفی کن و دوباره ٬ من را بخر شب قدر
نفسم مرا زمین زد , شرمنده ام شدم بد
حالا رسیده ام باز , بی بال و پر شب قدر
آقــا دلم برای شـــما تـنـگ میشود
وقتی که آسمان ز غمت رنگ میشود
مولا برای دیدن یک لحظه ی رخت
دستم به ریسمان دعا چنگ میشود
با این گناهانی که از ما می زند سر
دارم یقین روی تو را دیدن محال است
بر فرض گیرم چهره ات را هم ببینم
یار تو بودن بی گمان خواب و خیال است