دهه کرامت

یا امامَ الرئوف

قطره بودیم و هم مسیر شدیم
با ولای علی کثیر شدیم

دست ما نه… نگاه زهرا بود
پای این عشق اگر اسیر شدیم

شفاخانه ی رضا

برای نجمه برای موسی
چه شاه بیتی خدا سروده
چگونه وصف کسی کنم که
خدا به مدحش زبان گشوده

مشهد الرضا

وقتی که آوردند قرآن را به مشهد
جان را به تن دادند جانان را به مشهد

شد پایتخت حاجت عالم, خراسان
یعنی که باید برد تهران را به مشهد

باید به عشق گنبد

باید به عشق گنبد تو یاکریم شد
روی مناره های الهی مقیم شد
حیف است پا به صحن و سرای شما نهم
باید سوار بال ملک یا نسیم شد

یا امام الرئوف

ای فدای تو زندگانی ها
ایه ی ختم مهربانی ها
در حضور تو هیچ حرفی نیست
دیگر از رنج و ناتوانی ها

دارالشفاء

باردگرلبم شده یار و رفیق من
گردیده واژه های محبت شفیق من
دارد سخن زمعنی عشق عمیق من
حک گشته برمدال نفیس عقیق من

گنبد خورشید

راه دادی و دلِ گمراه را آورده ام
چشم هایی غرق اشک و آه را آورده ام

در زیارتنامه جا خوش کرده بغضی در گلو
زیر ایوان٬ هق هق ناگاه را آورده ام

غریب الغربا

تشنه بودیم که بارانِ نجف را دیدیم
اشک بودیم که دامانِ نجف را دیدیم

در نجف منقبتِ شاهِ خراسان گفتیم
مشهدت آمده سلطانِ نجف را دیدیم

یا ضامن آهو

آرام نمودی تب و تاب هیجان را
جوشانده ای از شوق خودت هر غلیان را
ازپای نشاندی ز تعجب جریان را
از دشمن و از دوست ربودی دلشان را

شمس الشموس

درد بی درمان به مادادند و درمان ساختیم
اتش نمرود دادند و گلستان ساختیم
فقر ما محدودیت زایی نکردو خیر شد
با گلیم کهنه قالی سلیمان ساختیم

دکمه بازگشت به بالا