رضا رسولی

بوی گلاب می رسد

روی زمین ز بس که شده جا به جا تنت
پاشیده شد به وسعت کرب و بلا تنت

بوی گلاب می رسد اما تو نیستی
پرپر شده عزیز دل من, کجا تنت؟

چادرم پاره شد از بس کشیدند مرا

چادرم پاره شد از بس کشیدند مرا
به گمان خورده شده ساقه ی نیلوفر من

معجرم دست نخورده است خیالت راحت
چادر سوخته چسبیده به موی سر من
شاعر:رضا رسولی

من در حرمت اشاره ها را دیدم

من در حرمت اشاره ها را دیدم
مرگ همه ی ستاره ها را دیدم

از اسب همین که بر زمین افتادی
وا کردن گوشواره ها را دیدم

رضارسولی

دکمه بازگشت به بالا