تاوان بگیر از ما ولی در این زمان نه
ما را به ماه ات میهمان کن، امتحان نه
با هرچه میخواهی بزن اما عزیزم
با دوریِّ از روضه و گریه کنان نه
تاوان بگیر از ما ولی در این زمان نه
ما را به ماه ات میهمان کن، امتحان نه
با هرچه میخواهی بزن اما عزیزم
با دوریِّ از روضه و گریه کنان نه
مادرم خورده زمین تا که تو را دیده، چرا؟!
قاتلت این همه از قتل تو ترسیده چرا؟
به سر و صورت تو سنگ تراشیده زدند
خورده بر وجه خدا سنگ تراشیده چرا؟
یاسی به رنگ سبز ز گلخانه می رود
یا رب خدای درد ز کاشانه می رود
پیچیده بین چــادر خاکی مادرش
بر دستها , غریبه ای از خانه میرود