عمریست سایه ات به سرم سیدالکریم
آقای جود و لطف و کرم سیدالکریم
داری ضریح و صحن و حرم سیدالکریم
در دست توست بال و پرم سیدالکریم
ری
گدایی سرکویت به مارسید خوشیم
کریم زاده به داد گدا رسید خوشیم
تو شاه عبدالعظیمی ،کرامتی داری
تو شاهی و من خسته گدای درباری
از امام مجتبی داری تو نیمی بیشتر
پس اگر عبدالعظیم،عبدالکریمی بیشتر
ای سفیر حضرت هادی برای جامعه
برده ای از «جامعه» سهم عظیمی بیشتر
کریم هستی و حاجات دل روا کردی
طبیب هستی و درد مرا دوا کردی
میان چشم شما معجزه فراوان است
مس وجود مرا سر به سر طلا کردی
شُکرِ لِلَّه، شهرِ ما را آبرویی دیگر است
قبلۀ تهران، نمادِ کربلای دلبر است
حضرت عبدالعظیم از دودمان مجتباست
طاهرِ زین العِباد از خاندان حیدر است
هر کجا که ذکر خیرت هست و از تو یادی است
می نشینم با ادب! این عادتِ اجدادی است
خسته از کنج قفس پر میکشم تا شهرری
سخت ویران و خرابم؛ حاجتم آبادی است
دستِ گدا دراز به سوی کریم هست
لطفِ کریم، شاملِ ما از قدیم هست
ما را گِدا نوشت و خودش سُفره پهن کرد
دیدیم هَر سَحر که سویش آمدیم، هست
پایین شهر ما پدر ما نشسته است
پایین که نه بروی سر ما نشسته است
پایین نشسته کعبه مارا بنا کند
در ری ضریح کرببلا را بنا کند
عبدالعظیم دیده بدنیا گشوده است
دل از تمامِ مردمِ ایران ربوده است
آری کریم آمده سائل خبر کنید
چون آیهآیهایی ز کرامت سروده است
چشم پر گریه ای که رزق من است
علتش بندهء خدا شدن است
وصلِ یوسف به بوی پیرهن است
دست سائل به دامن حسن است
ری قبله گشته با حرم سیدالکریم
عزت گرفته با قدم سیدالکریم
عقده گشای قبر خراب حسن شده
صحن و سرای محترم سیدالکریم
این یا کریم مثل همه یا کریم ها
در فکر بام توست به رسم قدیم ها
من زار خاک ری چو حسین بکربلا
زائر شود هر آن که بر عبدالعظیم ها