ساسان آقایی

مولای من

سنگ در دستان تو لعل بدخشان می‌شود
گل به سرمای زمستان گرده افشان می‌شود

ماه اگرجمعه شبی چشمش به تو روشن شود
دیده‌اش نورانی از شمس درخشان می‌شود

دکمه بازگشت به بالا