گر نخیزی تو زجا,کار حسین سخت تر است
نگـــران حـــرمـــم , آبـــرویـم در خـــطر است
.
قـــامـــت خــم شـــده را هـر که ببیند گوید
بی علمدار شده , دست حسین بر کمر است
گر نخیزی تو زجا,کار حسین سخت تر است
نگـــران حـــرمـــم , آبـــرویـم در خـــطر است
.
قـــامـــت خــم شـــده را هـر که ببیند گوید
بی علمدار شده , دست حسین بر کمر است
دلم دریایی از غمهای بسیار
غم غربت غم یارو غم یار
من از روز ازل مظلوم بودم
زحق خویشتن محروم بودم
دختری را پدری کو به دلارائی تو
روح من تازه شد از لعل مسیحائی تو
بی تو در طیِ سفر خوب نخوابیدم من
به دلم بود پدر حسرت لالائی تو
ایستادم به بلندی بدنم لرزان شد
زیر خروارِ نی و سنگ تنت پنهان شد
بسکه مبهوت جمال احدیّت بودی
که در آوردن پیراهن تو آسان شد
گر نخیزی تو زجا , کار حسین سخت تر است
نگران حرمم , آبرویم در خطر است
قامت خم شده را هر که ببیند گوید
بی علمدار شده , دست حسین بر کمر است
مانند سایه از سرم ای تاج سر , مرو
ما با هم آمدیم و تو بی همسفر , مرو
تنها نه این که خواهر تو , مادر تو ام
از رفتنت به خاطر من در گُذر , مرو
زجا خیز ای گُل لیلا , امیدم بیشتر گردد
بگو بابا , که نیروئی به زانو باز برگردد
جوابم را نمیگوئی نگو , اما نگاهم کن
که با هر یک نگاهت سوی چشمم بیشتر گردد
زِراه آمده از خانه ی خدا برگرد
اگر خودم به تو گفتم بیا ٬ نیا برگرد
من نالایق اگر تشنه یدیدار توام
از طفولیتم اربابگرفتار توام
نیستم مستحق این همهلطف و کرمت
تا نفس میکشم ای شاهبدهکار توام
هر کسی رو به توآورد جهان آرا شد
مورد مرحمت انسیهالحورا شد
کودکی بودم و بااسم تو مأنوس شدم
پایِ عشقت بهسُویدایٍ دل من وا شد