شعر استقبال محرم

طلیعه ی محرم

دوباره از می این ماه اشک می نوشم
به اذن صاحب عزایم سیاه می پوشم

دوباره نیستی و باز بار این غم را
نگاه لطف تو انداخت بر سر دوشم

آغاز گریه

بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را
از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را
مثل یک مادر که فرزندش زدستش می رود
اقتدا کردم به او ابراز کردم گریه را

مایه ی آرامش

ای گریه بر تو مایه ی آرامشم حسین
نازتو را به جان ودلم می کشم حسین

با اشک روضه صبح من آغاز می شود
خیس است هرشب ازغم تو بالشم حسین

سیاه پوشان

به اذن حضرت مولا شدم کبوتر تو
که بال و پر بزنم پای روضه ی سر تو
ببخش با پر زخمی , به زحمت افتاده
لباس نوکریم را بریده مادر تو

دکمه بازگشت به بالا