ای چاره ساز مشکل ما را تو چاره کن
برحال عاشقان خرابت نظاره کن
پرده ز رخ نمی کشی ای ماه دل, مکش
حرفی بزن به جانب ما یک اشاره کن
ای چاره ساز مشکل ما را تو چاره کن
برحال عاشقان خرابت نظاره کن
پرده ز رخ نمی کشی ای ماه دل, مکش
حرفی بزن به جانب ما یک اشاره کن
آب شورِ چشمها با عشـق شیرین شما
کیمیا بود و مس قلب گدایت شد طلا
آمدم اینجا نمک گیرِ توباشم یا حسین
من نمک پرورده یِ عشق توام شاه وفا
راه تو را خصم بد نهاد نگیرد
کاش کسی با شما عناد نگیرد
قاتل ملعونه ات ایکاش بمیرد
تا که از این کشتنت مراد نگیرد
وقتش شده اشکم چنان باران ببارد
سنگینی هجران دلم را می فشارد
سهمم فراق است و فراق است وفراق است
تقویم, دائم فصل هجران می شمارد
آنکه از هجر صحبتش کم شد
خواه و ناخواه عزتش کم شد
میخورد برزمین هرآنکس که
با کریمان رفاقتش کم شد
اشک غریب عاقبتش شرم آشناست
بدبخت آن کسی ست که از صاحبش جداست
یک عمر از دعای فرج رزق خورده ایم
باید وبال گفت به دستی که بی دعاست
من نمی دانم به تو نزدیکم آقا یا که دورم
چشم بر راهم به ظاهر درعمل سدِّ ظهورم
روز خود را می کنم آغاز با یاد تو امّـا….
در تمام روز اهل جرم و عصیانم …شَرورم
تا خداوندان شمایید و گدایانیم ما
در مسیر طوس آهوی بیابانیم ما
پشت سقاخانه ات دنبال درمانیم ما
سربلندیم و سرافرازیم و بارانیم ما
مثل عشاقی که هر ساعت دم از “او” میزنند
در حرم آیینه ها بانگ هوالهو میزنند
روی یوسف ها کجا و روی سلطان رئوف
از قضا این بار با هم دلبران مو میزنند
از شیشه ی شکسته ی دل تارتر شدم
صحرای خشک بودم و اینبار تر شدم
از بسکه کودک دل من گریه میکند
از پیرمرد نوکرتان زارتر شدم
السلام علیک یا سلطان
جان عالم فدای آن چشمان
گر نگاهی به ما کنی خوب است
رحمت واسعه,رضا,باران
بدهکاری حرم آمد , تو پر کردی حسابش را
سلام گرگ گرچه با طمع , دادی جوابش را
پریشان هرکس آمد در حرم با مشکلی کاری
تو با لبخند دادی پاسخ حال خرابش را