شعر اهل بیت

ببین معجزه را

هر قطره روان به سوی دریا شده است
راهی حرم به اذن مولا شده است
دیوانه شدم , بیا ببین معجزه را…
دنیا همه در کرببلا جا شده است

محمد حسین رحیمیان

طریق عشق

هر کسی با هر عقیده هر کسی با هر مرام
راه افتاده برای خاکبوسی امام

آمدند از شیعه و سنی و نصرانی و گبر
پا به پای اربعینی ها به قصد یک سلام

بعد تو از آه من ز سر زندگی گذشت
چل روز میشود که به آوارگی گذشت

چل روز میشود که اسیرم , اسیر تو
عمرم مدام در پی دلداگی گذشت

هم ید الله فوق ایدیهم

رقص شمشیر تا کنی معرکه ویران می شود

اسم اعظم می بری شمشیر برّان می شود

چون ابوالفضل را خدا باید که تعریفش کند
الف فضلش خودش یکصد دیوان می شود

پای ما خار ندیده

من چُنان باد صبا , مُشک فشان می آیم
دست‌بوسی طرف پیر مغان می آیم

گاه با شوق وصال و گهی از درد فراق !
گاهی اوقات چنین , گاه چنان می آیم

ای ماه زینب

یک اربعین مشتاق دیدارم می آیم
ای سایه ی سر ! ای کس و کارم ! می آیم
با جان و دل غم را خریدارم می آیم
باعزت و با آبرو دارم می آیم

من زینبم… شناختی آیا؟

امروز اربعین عزیز دو عالم است

یا این که روز دوم ماه محرّم است؟

یک‌قافله رسیده که ره‌توشه‌اش غم است

یک‌قافله که قامت بانوی آن خم است

لک لبیک حسین

چهل روز گذشت و میهمان آمده است
بر پیکر من دوباره جان آمده است
برخیز بهار من خزان آمده است
خواهر به سرت نفس زنان آمده است

یا اباعبـدالله

آذری و عرب و فارس ندارد این راه
بأبی أنتَ و اُمـّی یا اباعبـدالله

چشم خورشید شده فرش دراین جادّه ها
وَ غبار از تنِ زوّارِ تو می گیرد ماه

باز هم از قافله جا مانده ام

گاه باید شام را با دیده‌ی تر سر کند
گاه باید روزها را دیده بر در سر کند

حالت از کربلا جا مانده گاه اینگونه است
کودکی که دور از دامان مادر سر کند

امان از نگاه شامی ها

فقط نه خونجگرم از بی احترامی ها
نگاه شام, امان از نگاه شامی ها

شبیه گردن مان , روضه بسته می خوانم
دو سه شب است نماز نشسته می خوانم

مریض کرب و بلا را شفا بده

آقا نگو من آرزویت را نداشتم !!
من که به جز ضریح , تقاضا نداشتم

گفتم مریض کرب و بلا را شفا بده
آقا نگو که قصد مداوا نداشتم !!

دکمه بازگشت به بالا