قلب پیمبر سوخت آن وقتی که در سوخت
باید که پای این مصیبت از جگر سوخت
ریحانه ی احمد پس از او تا نوَد روز
شب ها درون بستر خود تا سحر سوخت
قلب پیمبر سوخت آن وقتی که در سوخت
باید که پای این مصیبت از جگر سوخت
ریحانه ی احمد پس از او تا نوَد روز
شب ها درون بستر خود تا سحر سوخت
شکسته شد در و ای وای خانمم افتاد
هجوم لشکر و ای وای خانمم افتاد
مسیر معبر و ای وای خانمم افتاد
نگاه دختر و ای وای خانمم افتاد
افتاد گره پشت در خانه به کارم
در نقطه آعاز خزان گشت بهارم
از بار فشار در و دیوار نشد تا
یک بار تو را تنگ در آغوش فشارم