تا علمدار افتاد
خنده بر اشک رباب از لب أنظار افتاد
گریه مى کرد حسین
آن طرف دخترکى بین حرم زار افتاد
تا علمدار افتاد
خنده بر اشک رباب از لب أنظار افتاد
گریه مى کرد حسین
آن طرف دخترکى بین حرم زار افتاد
این جهان غیر از سرای آزمایش نیست نیست
شعر من تیغی برنده ست و گزارش نیست نیست
غیر تیر و تیغ و نیزه بر سر احقاق حق
زیر و رو کردم ولی راه گشایش نیست نیست
مرجع تقلید من تنها حسین بن علی ست
نه صبحی داری و نه شب عزیزم
دلت آتیشه داری تب عزیزم
شبِ عباسه اما ناله داری
برایِ غصهی زینب عزیزم
با منِ تشنه لب اِی مشک وفاداری کن
دلِ اهل حرم این جاست تو دلداری کن
همره آبِ درونت به زمین می ریزد
آبرویم به بر یار خریداری کن