شعر روضه حضرت ابوالفضل

مشک آب

علیُ مع‌الحق و حق با علیست
که ماکو ولی ، بعدش الا علیست
محمد علی است و زهرا علیست
که کارِ خدا دستِ مولا علیست

عموی رقیه

همین که بر سر نی آمدی به سوی رقیه
شده ست با تو برآورده آرزوی رقیه

دلیل اصلی آن ای عمو نبودن آب است
گرفته است اگر رنگ خون وضوی رقیه

مهریه ی مادر

برای لشکر دشمن شدی شراب ای آب
چرا به چشمِ حرم می‌شوی سراب ای آب ؟!

میان موجِ تو عکسی‌ست، از کویر و عطش
چقدر، تشنه کشیدی میان قاب ای آب

سهم رقیه

دستیکه سهم دست تو شمشیر کرده است

سهمرقیه را غل و زنجیر کرده است

 

مویمسفید بود , قدم هم خمیده شد

آریمصیبت تو مرا پیر کرده است

 

دکمه بازگشت به بالا