شعر روضه

عطش طفل حسین(ع)

دل تاریک کجا جلوه‌ی مهتاب کجا
رعیت سفله کجا منت ارباب کجا

هدف از هم سخنی با تو توسل به تو بود
ورنه این سنگ کجا گوهر نایاب کجا

زارو زمین گیر اومدم

دوباره زارو زمین گیر اومدم
روسیاهم که باتأخیر اومدم
مثه هرشب تو معطلم شدی
دوباره سرقرار دیر اومدم

بسم رب الکربلا

حالا که مهمان تو در ماه صیامم
بر تشنه کام کربلا اول سلامم

مانند طفلی که زبان تازه گشوده است
با اشک روضه وا شود بر توبه کامم

خدای من

مرا مران که امیدم به مهربانی توست
به دست های پر از مهر آسمانی توست

مرا مران که کسی غیر تو پناهم نیست
به سوی هیچ کسی غیر تو نگاهم نیست

خدای من

در میزنم خدای من! ای بیکران من
من را دوباره راه بده مهربان من

قلبی که داده ای بشود خانه ی خودت
اصلا نبوده ثانیه ای در امانِ من

رمضان آمده

رمضان آمده آهنگ سحر ساز کنید
با مناجات و غزل بر دو جهان ناز کنید

دست‌ها را برسانید به معراج دعا
تا خدا با نفسی سوخته پرواز کنید

بوی بهاران آمده

مژده ای تقویم ها ! بوی بهاران آمده
فصل یخبندانِ دلتنگی به پایان آمده

سفره‌دارِ سی شبِ ماهِ مبارک ، اَلسَّلام!
پهن کن خوانِ وسیع‌ات را که مهمان‌ آمده

من آمدم

یک ذرّه التفات به چشم ترم کنید
من آمدم که توبه کنم، باورم کنید!

حتی به زور راه ببندید روی من..
پاسوزِ سالیانه ی پشت درم کنید

شرط عاشقی

در‌سماواتش‌ اگر که خواستی پر وا کنی..
باید اول از تعلق های خود پروا کنی!

یوسف گم گشته الزاما که در بازار نیست
می‌توانی یار را در قلب خود پیدا کنی

دلِ شکسته

بگو ز بخشش آلوده ها خبر بزنند
دوباره نوبت بیچاره هاست، در بزنند

صدای وا شدن میکده می آید باز
حواله شد مِی ما را به چشم تر بزنند

ماه خدا

عاشقان رمضان ماه خدا آمده است
فرصت بندگی و ماه دعا آمده است

به کریمی که به دنبال گدا میگردد
این خبر را برسانید گدا آمده است

حسین جان

ای روضه هات مرکز خیرالعمل حسین
ای خون بهات خالق عزُّ و جل حسین

من زنده ام همینکه تو را گریه می کنم
من زنده می شوم به سلامٌ علی الحسین

دکمه بازگشت به بالا