شعر شهادت ابن الحسین

شش ماهه حسین(ع)

رو لبت از عطش ترک نشسته
به کی بگم یه ذره آبت بده
اگر که بر نگشتی خوابت گرفت
میسپرمت که نیزه تابت بده

امان از دل رباب

هی نکن گریه پیش آب رباب
نرو هی زیر آفتاب رباب

چنگ برصورتت نکش اینقدر
اینقدر غش نکن رباب رباب

یا رضیع الحسین(ع)

صورتت ماه بود بی تردید
غرق خون هم لب تو می خندید
سرعت تیر بسکه بالا بود
کار بابا فقط تماشا بود

شش ماهه حسین(ع)

ای هرچه عطش، فرات آواره‌ی توست
ای چاره‌ی دل، رباب بیچاره‌ی توست

در مسلک ما رفع گرفتاری‌ها
یک رو زدنِ کنار گهواره‌‌ی توست

کرامت نعمت زاده

یا رضیع الحسین (ع)

نوشته اند مقاتل که بی هوا خورده
نوشته اند میان سر و صدا خورده

نوشته اند که تیرش خطا نمی رفته
نوشته اند اثر کرده هر کجا خورده

جان رباب آرام شو

حالا که دیگر هست راه آسمان بسته..
دشمن روی ما آب را با قصد جان بسته

زخم لبت وا شد..زبانت را نکش رویش
جان رباب آرام شو طفل زبان بسته!

یا رضیع الحسین(ع)

فکر کن تشنگی به دنیا نیست..
خیمه ی ما کنار دریا نیست

فکر کن در مدینه ایم اصلا..
خبر از آفتاب صحرا نیست

یا رضیع الحسین(ع)

حرمله خندید و جانان مرا از من گرفت
این بیابان بلا جان مرا از من گرفت

با سه‌شعبه شعله بر جان رباب افتاده بود
حال و روز خیمه سامان مرا از من گرفت

یا رضیع الحسین(ع)

گریه اش دشت را به شور کشید
ناله زد یا که نفخ صور کشید

شیرخوار حسین وقت ظهور
انبیا را به این حضور کشید

در بغل می‌گیرمت

در بغل می‌گیرمت افسوس دَرهَم می‌شوی
گاه پیدا می‌شوی و گاه مبهم می‌شوی

اینکه بر دوش من عمری بود تابوت تو بود
در عبا می‌چینم اما زود دَرهَم می‌شوی

اربا اربا

نگاهت کردم اما درهمی تو
میان لخته خونها مبهمی تو
تورا قطعه به قطعه چیدم‌ اما
چرا هرجور میچینم کمی تو

ولدی علی اکبر

می‌روی میدان علی اکبرم قبل از همه
از تو دل کندند پس اهل حرم قبل از همه

می‌روی و میبری دل‌های اهل خیمه را
دلربایی می‌کنی ای دلبرم قبل از همه

دکمه بازگشت به بالا