شعر مدح اهل بیت

عالیِ اعلی

باید که تو را عالیِ اعلی بنویسم
در شعر و غزل یکسره زیبا بنویسم

باید بزنم نام تو را بوسه ای از عشق
در هر دو جهان سیّد و مولا بنویسم

علی ولی الله

سند دینِ خدا گر که فقط قرآن است
احمد آیینه ی وحی است و علی برهان است

مرتضی جلوه ای از صورتِ عرفانِ خداست
گلِ بستانِ بهشت و به همه قبله‌نماست

علی جان

می شود گفت سپرده ست خدا دل به علی
قـبله وقـتی شـده بـاشـد مُـتمایـل به علی

جای او مرتبه ی عالیِ جنبُ اللّهی ست
پس رسیده ست تـمامیِ فضائل به علی

مولای من

دلم‌ گرفته از این روزگار زجرآور
جهان که لطف ندارد بگو نجف چه خبر

تمام کون و مکان را اگر نگاه کنی
جز او کسی به نظرها نمیرسد به نظر

یا ابالمهدی

پری برای مناجات نیمه شب بدهید
نگار آمده پس باده روی لب بدهید
مرا همیشه فقیر الحسن لقب بدهید
مرا ز قوم بنی سامرا نسب بدهید

نوبت عشق است

نوبت عشق است عشقم با حسن
سفره را وا کرده این شبها حسن

صبر او رزم‌ است گرچه بی صداست
صلح او روح قیام کربلاست

علی جانم

بچرخان ذوالفقارت را بزن سرهای دشمن را
بکش تیغ و بزن گردن قلندرهای دشمن را

میان معرکه چرخی بزن تا که ابالفضلت …
بیاموزد چگونه میزنی پرهای دشمن را

علی عالی اعلا

علی آن پادشه بی همتا
روح تسبیح و مناجات و دعا

پیشوا ،رهبر، امام و مولا
علی عالی اعلا، والا

باب الله

بنده ای که بیشتر غرق خجالت می شود
بیشتر مشمول احسان و محبت می شود

بعد هر سبحانَ ربّی، اسم اعلای علی است
پس خدا با سجده های او عبادت می شود

علی جانم

من کویرم لب من تشنه‌ باران علی‌ست
این لب تشنه‌ پرشور غزل‌خوان علی‌ست

این که گسترده‌تر از وسعت آفاق شده‌ست
به یقین سفره‌ گسترده‌ دامان علی‌ست

جانم علی

بهترین معنی از کریم؛ علی‌ست
در تفاسیر ما “نعیم” علی‌ست

آنکه ارواح انبیا بودند
آستان‌بوسش از قدیم؛ علی ست

علی جانم

ای خاک کف پای تو بـر فرق شهان تاج
ایجاد جهان آمده بر جود تو محتاج

از وصف سخای تو همین بس بود ای دوست
کآمد سر خوان تو نبی در شب معراج

دکمه بازگشت به بالا