شعر مدح سید الشهداء

عزیزم حسین

مستحب است شب اول ماه قمری
نوکر در به درت را به زیارت ببری

آمدم پیش تو شاید صدقه جمع کنم
با دو تا کاسه ی اشکی به همین مختصری

مهربان‌تر ز مادرم

از سحرگاه تا حوالی شام
بر تو ای شاهِ شاهزاده سلام
بی تو عمرم همیشه حیف شده
همه‌ی لحظه‌هام بی تو حرام

حسین جان

در سینه مان حسینیه‌هایی مکرّم است
هر شب برای روضه‌ات آقا محرّم است

ما پای شعر محتشمت سینه‌زن شدیم
باز این چه شورش است که در خلق عالم است

عزیزم حسین

او نمیگیرد به دل، اصلاً نمی آرد به رو
این خدا با هر کسی بد کرده باشد، بهتر است

داد و قالم را ندید و آبرویم را نبرد
سالها مُشتی که میکوبم، پناهش این در است

یا الله

با غلام رو سیاه، ای یار خوبی می کنی
با نمک نشناس ها هر بار خوبی می کنی
با بدی و بی وفایی ها تو می سازی فقط
این بدی را می کنی انکار، خوبی می کنی

سفر کرببلا

آمدم باز درِ میکده ات گریه کنان
تشنه ام، تشنه ی دیدار، سبویی برسان
اینطرف آنطرفم جان رقیه نکشان
بنده ات را به سر سفره ی زهرا بنشان

عزیزم حسین

بیش از هر چیز عاشق، سوختن را از بر است
بال نه، حیثیت پروانه ها خاکستر است

حاء و سین و یاء و نون تسکین غم های پدر
حاء و سین و یاء و نون رمز دعای مادر است

جانم حسین

ما کشته ی توایم به جز این گمان مکن
پروانه های سوخته را امتحان مکن

القصه ما برای تو بااااید که جان دهیم
فکری برای آخر این داستان مکن

عزیزم حسین(ع)

بردیم ما هر جا که نام اطهرت را
خوردیم بیش از پیش نان محضرت را

این دستهای بی کسی سوی کسی نیست
از ما نگیری دامن آب آورت را

جانم حسین

آزاد ، آنکس که گرفتار حسین است
آباد ، آن قلبی که بیمار حسین است

زهرا خریدارش بود در روز محشر
هر دل در این دنیا خریدار حسین است

در سینه داغ داریم

در سینه داغ داریم این داغ مختصر نیست
شور و نوای ما را در هیچ سر گذر نیست

دل را دخیل بستیم بر تار زلف ماهی
جز تارهای زلفش جای دگر خبر نیست

حسین جان

هر که برگردانْد رو از راه تو گمراه شد
آنکه دورت گشت، در چشمانِ تو دلخواه شد

فطرس آمد از پرِ قنداقه ات حاجت گرفت
خوش به حال آنکه از آقایی ات آگاه شد

دکمه بازگشت به بالا