شعر مرثیه

به عشق شما

از کودکی به عشق شما مبتلا شدم
با گوشه ی نگاه تو غرق خدا شدم

ای آبروی هر دو جهان آبرو بخر
شکر خدا که نوکر کوی شما شدم

تو حسین منی

بشنو از من دوجمله حرف حساب..
واقعا دوست دارمت ارباب!

دل من خانه ی قدیمی توست
بین ویرانه است گوهر ناب

حسین جانم

مثل قنوت وتری
که بانگ ربنا را
تنها نمی‌گذارد
یا مثل آن کریمی
که لحظه ای گدا
را تنها نمی‌گذارد

دل مشتاق

دل مشتاق را خریدارم
طاقت طاق را خریدارم

نزنم دم ز درد خود اما
درد عشاق را خریدارم

دل عاشق

از ازل قلب گرفتار عزادار شماست
این دل عاشق بیمار عزادار شماست

کعبه و بتکده و دیر و کلیسا به کنار
مسجد و میکده این بار عزادار شماست

عزیزم حسین(ع)

حاجت ما را خدا پشت همین در می دهد
پای این سفره به عاشق دیده ی تر می دهد

عاشقی کن التماسش کن برای سوختن
رزق خاکستر شدن را آخر سر می دهد

دوباره محرم

دوباره محرم دوباره حسین
بخوان با چهل شب ستاره حسین

تفال زدم قطره قطره به اشک
جواب آمد از استخاره حسین

نصب پرچم

منتظر مانده ام از راه محرم برسد
نه فقط من به همه عالم و آدم برسد

فاطمه بر سر من منت اگر بگذارد
نصب پرچم به حسینه به من هم برسد

یا اباعبدالله الحسین(ع)

هرکسی خواست بر اسرار تو محرم بشود
باید اول به ادب پای غمت خم بشود

خاک پاهای تو تاج سر اسماعیل است
حق بده چشم غلامان تو زمزم بشود

بگو حسین

بگو حسین که این زنگ خانه ی زهراست
بگو حسین که این اسم اسمِ خاص خداست

بگو حسین که اسمش عجیب شیرین است
بگو حسین قند مکرّر لب‌هاست

حسین جان

دلم ریش ریش و دلم راه راه
نخندید برریش من قاه قاه

من آن حوض بودم که خالی شدم
ندیده ست در من دگر ماه ، ماه

توکلت علی الله

درمانده فرورفته به گل گم شده در راه
دنبال تو می‌گردم ، دنبال تو ای ماه

از هفته‌ی دلخون خودم خیر ندیدم
اما شب جمعه‌ست توکلت علی الله

دکمه بازگشت به بالا